مطالب مرتبط
بیشتر بخوانید
این یادداشت ترجمهای است از مقاله «Recalculating the Costs and Benefits of Gen AI» نوشته مارک مورتنسن، منتشرشده در مجله Harvard Business Review
هوش مصنوعی مولد (Generative AI) به دلیل تواناییاش در خودکارسازی وظایف پیچیده، افزایش کارایی و تسریع نوآوری، توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. از تولید سریع متون منسجم تا تحلیل دادهها و ایدهپردازی، این فناوری پتانسیل عظیمی برای خلق ارزش در سازمانها و برای کارمندان دارد. اما آیا این همه داستان است؟
با تمرکز صرف بر خروجیهای این فناوری، ممکن است ارزشهای پنهانی مانند یادگیری، پرورش مهارتها و تقویت روابط اجتماعی را نادیده بگیریم. مدیران باید با دقت بیشتری به این فناوری نگاه کنند تا مطمئن شوند که با پذیرش آن، ارزشی بیشتر از آنچه خلق میکنند، از دست نمیدهند.
برای درک بهتر تأثیرات هوش مصنوعی مولد، باید پرسید: «ارزش واقعی یک فعالیت از کجا میآید؟» در ادامه، پنج حوزه کلیدی که ممکن است تحت تأثیر این فناوری قرار گیرند، بررسی میشوند:
یادگیری و کسب بینش
فرآیند انجام وظایف، حتی اگر زمانبر باشد، به یادگیری و درک عمیقتر منجر میشود. برای مثال، تلاش برای حل یک مشکل فنی یا نگارش یک گزارش، دانش و بینشهای جدیدی به همراه دارد. واگذاری این وظایف به هوش مصنوعی، اگرچه سریعتر و کارآمدتر است، ممکن است فرصتهای یادگیری را از ما سلب کند.
توسعه مهارتها
تمرین مداوم، مهارتها را تقویت میکند. نوشتن، ویرایش یا حل مشکلات برنامهنویسی، تواناییهای ما را بهبود میبخشد. اما وقتی هوش مصنوعی این وظایف را انجام میدهد، فرصتهای رشد بلندمدت مهارتها کاهش مییابد.
روابط اجتماعی
بسیاری از وظایف بهصورت گروهی انجام میشوند و تعاملات انسانی را تقویت میکنند. هوش مصنوعی مولد با کاهش نیاز به همکاری، ممکن است حس ارتباط، اعتماد و جامعه را در سازمانها تضعیف کند و حتی به انزوای کارمندان منجر شود.
درگیری ذهنی با کار
درگیری فعال با وظایف، مانند خلاصهسازی یا ایدهپردازی، کیفیت کار و رضایت فردی را افزایش میدهد. واگذاری این وظایف به هوش مصنوعی ممکن است درگیری ذهنی ما را کاهش دهد و ما را از فرآیند خلاق دور کند.
حفظ اصالت و هویت
سبک شخصی در نوشتن، ارائه یا حل مسئله، ما را از دیگران متمایز میکند. استفاده گسترده از هوش مصنوعی مولد، که پاسخهایی استاندارد و همگرا تولید میکند، ممکن است این اصالت را از بین ببرد و هویت منحصربهفرد افراد و سازمانها را کمرنگ کند.
برای استفاده بهینه از هوش مصنوعی مولد، مدیران باید هزینهها و مزایای آن را بهدقت ارزیابی کنند. این فرآیند، که نویسنده آن را «ممیزی ارزش هوش مصنوعی» مینامد، شامل سه مرحله است:
شناسایی انواع ارزش
بررسی کنید که هر وظیفه چه نوع ارزشی (خروجی، یادگیری، روابط اجتماعی، اصالت) تولید میکند. این کار میتواند با یک چکلیست ساده انجام شود تا اطمینان حاصل شود که همه جنبهها در نظر گرفته شدهاند.
اولویتبندی و بهینهسازی
وظایفی که ارزشهای کلیدی مانند همکاری یا یادگیری را تقویت میکنند، ممکن است بهتر است بهصورت دستی انجام شوند. برای وظایف کماهمیت، استفاده از هوش مصنوعی میتواند کارایی را افزایش دهد بدون اینکه خسارت قابلتوجهی به ارزشهای دیگر وارد کند.
آزمایش و بازنگری
تأثیرات هوش مصنوعی مولد هنوز بهطور کامل شناخته نشده است. مدیران باید با رویکردی علمی، فرضیههایی درباره استفاده از این فناوری آزمایش کنند، دادهها را جمعآوری کنند و تصمیمات خود را بهصورت دورهای بازنگری کنند.
هوش مصنوعی مولد به دلیل دسترسی آسان، هماکنون توسط کارمندان در حال استفاده است. اگر معیارهای عملکرد سازمان تنها بر سرعت و خروجی تمرکز کنند، کارمندان تشویق میشوند که وظایف بیشتری را به هوش مصنوعی واگذار کنند، حتی اگر این کار به کاهش یادگیری یا روابط آسیب بزند.
مدیران باید با کارمندان درباره مزایا و معایب این فناوری گفتوگو کنند و معیارهایی تعریف کنند که رفتارهای مثبت مانند همکاری و یادگیری را تشویق کنند. این رویکرد نهتنها از تصمیمگیریهای نادرست جلوگیری میکند، بلکه به سازمان کمک میکند تا از پتانسیل هوش مصنوعی بهصورت متعادل بهرهمند شود.
هوش مصنوعی مولد ابزاری قدرتمند برای افزایش کارایی و نوآوری است، اما استفاده نادرست از آن میتواند به از دست رفتن ارزشهای کلیدی مانند یادگیری، روابط و اصالت منجر شود. با انجام یک ممیزی ارزش هوش مصنوعی و اتخاذ رویکردی متعادل، مدیران میتوانند از این فناوری بهگونهای استفاده کنند که هم کارایی را افزایش دهد و هم ارزشهای انسانی و سازمانی را حفظ کند. در دنیایی که فناوری بهسرعت در حال تغییر است، این تعادل کلید موفقیت پایدار خواهد بود.